باردو در تجربه سایکدلیک
باردو چیست
کلمه تبتی “باردو” به عنوان، شکاف، فاصله، حالت میانی یا فرآیند انتقال ترجمه شده است و معمولاً به شکاف بین زندگی ها اشاره دارد، وضعیتی بین زندگی پس از مرگ یا یک نقطه انتقالی شبیه به برزخ.. بودیسم همه حالات هستی را گذرا یا در حالت انتقال میداند که هر یک در چرخهای بیپایان به حالت بعدی منتهی میشود تا اینکه سرانجام رهایی پیدا کرده و به حالت ناب و ابدی نیروانا دست می یابد.
کتاب مردگان تبتی
کتاب مردگان تبتی که با عنوان اصلی سانسکریت «باردو تودول»(رهایی در حالت میانی از طریق شنیدن) نیز شناخته میشود، توسط لوتوس گورو پادماسامباوا برای کمک به خلاص شدن ارواح از سرزمینهای تاریک نوشته شده است. هدف کتاب کمک به روح برای گذر از چرخه زندگی، مرگ، باردو و تولد دوباره و رسیدن به نیروانا است. پس از کشف این کتاب بر روی قله کوه توسط کارما لینگپا، در نهایت توسط والتر ایوانز ونتز به انگلیسی ترجمه شد.
همچنین این کتاب تاثیر زیادی بر جامعه ی سایکدلیکی داشته و بسیاری از افراد از آن به عنوان راهنمای روح برای گذر از مسیر ذهن در زمان خروج از بدن یاد میکنند.
در سال 1964 کتاب The Psychedelic Experience “تجربیات سایکدلیک” با الهام از مردگان تبتی درباره استفاده از داروهای روانکاو توسط تیموتی لری،روان شناس و محقق در زمینه ی سایکدلیک ها به همراه همکارانش رالف متزنر و ریچارد آلپرت تالیف شد.
متن کتاب The Psychedelic Experience درباره کتاب مردگان تبتی بحث می کند و از روند مرگ و تولد دوباره ارائه شده در آن برای تجربه مرگ نفس”انحلال ایگو” یا مسخ شخصیت استفاده می کند که معمولاً تحت تأثیر داروهای روانکاو تجربه می شود. بنابراین، “سفر” درونی با سایکدلیک ها به یک تجربه مرگ و تولد دوباره تشبیه شده است.
باردو چیست
تجربه باردو در سایکدلیک
اکثر افراد در باردوی “لحظه مرگ” یا “دنیای تعلیق” که در سفرهای سایکدلیکی تجربه می کنند قادر به تمرکز نیستند و در ترس و سردرگمی گرفتار می شوند و وارد مرحله ای از باردو می شوند که باردوی “تجربه واقعیت” نامیده می شود، که در آن تصوراتی از “خدایان و شیاطین” وجود دارد. به تجربه گر یا “شخص متوفی” یادآوری می شود که نه در رویای بهشت غرق شود و نه در عذاب جهنم، بلکه به یاد داشته باشد که همه آنها فرافکنی های ذهن خود شخص است. به دلیل عدم آموزش و یا آمادگی، بیشتر “مسافران باردو” پس از گذراندن مکرر در غفلت، خود را در مرحله سوم “باردوی تولد دوباره” میبینند و در آن به دنبال شکل گیری مجدد خود میگردند.
سنتهای بودایی بر این باورند که شش باردو وجود دارد که سه باردو در اینجا روی زمین تجربه میشوند، در حالی که سه باردوی دیگر در فرآیند مرگ و تولد دوباره هستند.
باردو چیست
معرفی شش باردو
باردو Kyenay
این باردو، باردوی زندگی و آگاهی معمولی در بدن فیزیکی است. این همان باردویی است که احتمالاً در حال خواندن این مقاله هستید. گفته می شود که آگاهی شما در لحظه لقاح شما وارد باردوی کینای می شود و تا زمانی که نفس نهایی خود را بکشید در اینجا باقی می ماند.
در این باردو است که شما زندگی انسانی خود را سپری می کنید. با این حال، اعمال شما در این باردو نیز بر تجربه شما در باردوهای پس از مرگ تأثیر می گذارد و تعیین کننده هستند.
گفته میشود که آن روحهایی که خود را در باردوی کینای تمرین داده و آماده کردهاند، از نظر روحی توانایی بیشتری دارند تا خود را به سمت تولد دوباره مطلوب در باردوهای Chonyi و Sidpa هدایت کنند.
باردو Milam
کینای تنها باردویی نیست که آگاهی شما می تواند در طول زندگی زمینی اش تجربه کند. باردوی میلام باردوی حالت رویا بینی است. این همان باردویی است که آگاهی شما بعد از اینکه به خواب رفتید و شروع به رویا دیدن کردید شروع می شود.
مجموعهای از تمرینهای یوگای تانتریک به نام یوگا رویایی (رویای شفاف) سازماندهی شده که هدف اصلی آن کمک به رویاپرداز برای درک اینکه در حال رویا دیدن است می باشد.
باردو Samten
سامتن یا سامادی، باردویی است که در لحظات مراقبه عمیق تجربه میشود، حالتی خلسه مانند از آگاهی که میتواند از طریق اعمال بودایی به نام دایانا یا “تربیت ذهن” پرورش یابد که همانند یک مراقبه با حالت کامل آگاهی و آرامش توصیف می شود.
باردو Chikhai
این باردو زمانی شروع می شود که شما از نظر جسمی در حال مرگ هستید و شامل سه مرحله است.
اول، شما انحلال تمام احساسات فیزیکی و آگاهی خود از جهان مادی را تجربه می کنید. سپس، انحلال عناصر پنج گانه و روان شما رخ می دهد. زمین، آب، باد و آتش یکی یکی در یکدیگر حل می شوند. زمین در آب فرو میرود – آب در آتش فرو میرود – آتش در هوا فرو میرود – باد در اتر(عنصر پنجم در بودیسم) فرو میرود. در نهایت، پس از حل شدن همه عناصر و خواص آنها، تنها آگاهی ناب و عاری از تمام وابستگی های زمینی خواهد ماند.
باردو چیست
در این مرحله است که شما به طور مختصر آگاهی خالص را تجربه می کنید، که به صورت درخشندگی و نور بی نهایت در مرحله نهایی آشکار می شود. این حالت اغلب “نور واقعیت” یا “ذهن درخشان” نامیده می شود. این را می توان به عنوان زمینه نهایی برای واقعیت یا حالتی از آگاهی خالص در نظر گرفت و با تجربه روشنگری معنوی در زندگی مقایسه میشود.
اگر به سطح بسیار بالایی از رشد معنوی دست یافته باشید و بتوانید این نور ناب آگاهی را درون خودتان بشناسید، در این مرحله از چرخه بی پایان مرگ و تولد دوباره رها می شوید. در غیر این صورت، ایگو با ورود به باردو Chönyi شروع به تجلی مجدد خود می کند.
باردو Chönyi
اگر روح نتواند تشخیص دهد که آنچه در حال تجربه است، فرافکنی از خودش است، آنگاه در چرخه تولد دوباره حرکت خواهد کرد.
گفته میشود که پدیدههای بینایی و شنیداری (ویژن های بصری) مختلفی در Chönyi رخ میدهند، که همگی به کارمای انباشته شده در زندگیهای قبلی مرتبط هستند.
این باردو شامل چندین مرحله است، از جمله ظهور خدایان و شیاطین، سفری شبحآلود در دشتهای متروک و کوههای ناهموار، و رویارویی وحشتناک با فرشته مرگ، که گناهان و شایستگیهای شما را اندازهگیری میکند و سرنوشت نهایی شما را تعیین میکند.
باردو Sidpa
باردو نهایی به عنوان سیدپا یا باردوی تولد دوباره شناخته می شود. اینجاست که آگاهی شما در یکی از شش قلمرو یا لوکاس (وضعیت تولد دوباره) دوباره متولد می شود، از وجود خداگونه از لذت خالص گرفته تا عذاب های روانی جهنم.
باردو چیست
باردو و سفرهای سایکدلیکی
در دیدگاه بودایی، جوهر ذهن برای همه موجودات ذی شعور یکسان است. اما ساختارهای سطحی که آن ذات را می پوشانند متفاوت هستند.
«هر چیزی که در باردو تجربه می کنیم بازتابی از دسیسه های ذهنی خودمان است.»
هر مراقبه ای یا سفر شمنی که به شما امکان می دهد با ذهن خود آشنا شوید، شما را برای مرگ آماده می کند. در باردوها ما مجبوریم با ذهن خود ارتباط برقرار کنیم، زیرا هیچ چیز دیگری وجود ندارد. دنیای بیرون رفته، بدن رفته، پس ذهن به واقعیت تبدیل می شود. از طریق مدیتیشن و تجربه های سایکدلیک متوجه میشویم که هر آنچه در باردوها به وجود میآید فقط نمایش ذهن ماست و این شناخت ما را آزاد می کند. بنابراین با کاوش در اعماق ذهن خود در مدیتیشن، برای آنچه پس از مرگ اتفاق می افتد آماده می شویم. میتوانیم آن را اینطور خلاصه کنیم: اگر قبل از مرگ بمیرید، زمانیکه بمیرید دیگر نخواهید مرد. اگر شما از نظر روحی “قبل از اینکه در هنگام مرگ مجبور شوید” بمیرید و از احساسات معمولی خود فراتر بروید، آنگاه وقتی در پایان این زندگی از نظر جسمی بمیرید، دیگر نخواهید مرد زیرا از قبل یک بار نسبت به حواس محدود خود مرده اید.
چگونه در سفرهای سایکدلیکی برای باردو آماده شویم (کتاب The Psychedelic Experience)
پس از بیدار شدن در باردو، ذهن خود را ثابت نگه دارید. این سخت است زیرا ما بدن ذهنی متحرکی داریم که با سرعت فکر به اطراف می چرخد. اگر به شهر، محله یا خانه ی خود فکر کنیم، فوراً به آنجا خواهیم رسید. به همین دلیل است که مدیتیشن یک آمادگی قدرتمند برای مرگ یا تجربه مرگ است. با این حال پیشنهاداتی از آموزه های تبتی وجود دارد که در ادامه به آنها میپردازیم.
- همه چیز در باردو را مقدس بدانید و متوجه شوید که همه چیز بازی ذهن شماست.
مخالفت یا مبارزه نکنید. به روی هر چیزی که پیش می آید باز باشید و با آن یکی شوید و هر چه می بینید آرام باشید. - ذهن خود را آرام و تثبیت کنید.
به یاد داشته باشید که در باردو همه چیز اغراق آمیز است. این بدان معنی است که تردید برعکس اعتماد به نفس، می تواند شما را مانند شاخ و برگ درخت در باد تکان دهد. - عصبانیت یا ترس نداشته باشید و همه چیز را مانند یک رویا ببینید.
از حالات منفی ذهنی خودداری کنید و ذهن خود را باز، مثبت، پایدار و آرام نگه دارید. تحت تاثیر چیزی قرار نگیرید و با همه چیز با آرامش ارتباط برقرار کنید.
تجربیات شش باردو به خودی خود وجود ندارند، آنها از فضای باز ذهن ناشی می شوند. “تجلی” جنبهای از ذهن است که تمام این ظواهر و اشکال را پدید میآورد. محیطی است که ما را احاطه کرده ، و ما از آن بیرون میآییم و در آن حل میشویم. در حال حاضر، به دلیل ناآگاهی از ماهیت واقعی خود، چیزها را به عنوان جلوه های بصری تجربه می کنیم. احساس خویشتن (ایگو) احساس صلابت ایجاد می کند و مانند ابرها چهره خورشید را می پوشانند، اما لحظاتی هم شکافی بین ابرها باز می شود که از طریق آن ممکن است نمایی از تابش واقعیت را دریافت کنیم.
“مرگ یک حالت ذهنی است و تولد حالتی دیگر است، و پیوند این دو “باردو” می باشد.”
باردو بسته به اینکه چگونه به آن نگاه کنید، می تواند پیامدهای متفاوتی داشته باشد. می تواند به عنوان یک مرز عمل کند که جدا کننده است و پایان یک چیز و آغاز چیز دیگر را نشان می دهد. اما همچنین می تواند پیوندی بین این دو باشد به این معنی که می تواند به عنوان یک پل گذر یا محل ملاقات عمل کند. میتوان گفت یک گذرگاه و یا یک مسیر انتقال است. قلمرویی است که نه به این طرف تعلق دارد و نه به آن طرف.
در عین حال موقعیتی است با تنش شدید که بین دوگانگی گرفتار شده. در چنین حالتی ممکن است فرد احساس سردرگمی و ترس کند، یا ممکن است به طرز شگفتانگیزی احساس رهایی داشته باشد و در برابر احتمالات جدیدی که ممکن است اتفاق بیفتد، باز و پذیرا باشد.
این شکاف “باردو” همراه با یک تجربه عاطفی شدید به وجود می آید که همیشه با واکنشی برابر و متضاد همراه است، به طوری که ما در موقعیت تعارض قرار می گیریم. زمانی است که “توهم کنترل” را از دست میدهیم و در آن لحظه کاری جز رها کردن وجود ندارد، دست کشیدن از تلاش برای ادامه ی ، نبرد بین مرگ و زندگی، خوب و بد، امید و ترس. سپس، در همان لحظه متوجه آرامش ناگهانی می شوید.